- زغند زدن
- فریاد زدن، آواز مهیب
معنی زغند زدن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
زانو بر زمین نهادن، به زانو نشستن، دو زانو نشستن
کنایه از نشستن روی دو زانو برای ادب و فروتنی یا التماس نزد کسی
کنایه از نشستن روی دو زانو برای ادب و فروتنی یا التماس نزد کسی
حلقه زدن
Elbow, Kneel
связывать
локоть , становиться на колени
binden
Ellbogen, knien
зв'язувати
лікоть , ставати на коліна
wiązać
łokieć, klęczeć
肘部 , 跪
amarrar
cotovelo, ajoelhar-se
gomito, inginocchiarsi
enlazar
codazo, arrodillarse
coude, s'agenouiller
binden
elleboog, knielen
कोहनी , घुटने टेकना
mengikat
siku, berlutut
팔꿈치 , 무릎을 꿇다
जोड़ना